سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

معلم چون شمعی می سوزد و جهانی را روشنایی می بخشد!

 معلما

شوکت، حشمت، عظمت و قدرت کشور ایران منبعث از تلاش های سترگ معلمانی است که شمع وجود گرانقدر خویش را تقدیم به آستان  نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نمودند.

صمیمانه ترین سپاس های خود را به شما فرزانگان عاشقی که شمع وجود گرانقدر خویش را در طبق اخلاص نهاده ونهال نوپای امروز را به امید فردایی شکوفاتر با عصاره ی جان آبیاری می نمایید ، تقدیم می داریم

و  به راستی آیا کلامی هست که تاب ثنای ایثار شما آسمانیان رابیاورد؟ کدامین روز ، روز تونیست و کدامین لحظه است که از شمیم تو سکر آور یا عطر آگین نباشد.

به راستی آیا قلمی را می شناسید که با کلک خیال ، شکوه ایثار خاموش معلم را که در بستر رویش های  مکرر آدمی ودرگسترده ی تاریخ مکتوب بشریت هماره چون نگینی زرین درخشیده است به تصویرآورد؟

کدام خامه را طاقت تصویر خورشید است ؟.....

آنچه از این سخن برآید آن است که از صمیم قلب از همکاری صادقانه و کوشش مخلصانه 

ی شما در راستای هدایت و ارشاد این نسل سرفراز تقدیر و تشکر نمایم و آرزومندم ذات اقدس احدیت شما خوبان را که درمسیر تحقق اهداف  متعالی مکتب انسان سازاسلام ازجان مایه می گذارید   در کنف الطاف خاصه ی خویش قرار دهد .

معلم عزیز :

دلی که حول نگاه عشق می گردد نیازهایی ملکوتی وپاک می آفریند ، گویا این فریاد شماست که از زبان معلم شهید دکتر شریعتی بیان می شود:


خدایا:

در برابر هرآنچه انسان بودن را به تباهی می کشاند مرا با نداشتن و نخواستن رویین تن کن

 

 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com




تاریخ : چهارشنبه 94/2/9 | 10:10 عصر | نویسنده : اسماعیل عبادی | نظر

به نام آنکه شعله ی عشق علی را در فانوس سینه ی پرمهر همه شیعیان جهان

روشن نمود. 

سلام بر علی،

سلام بر عدالت علی،

 سلام بر شجاعت و شهامت و رشادت علی

 سلام بر تو ای پدر مهربان که گنجینه ی مهر و گنجور وفایی و

سلام بر شما عزیزانی که بر علی و آل علی صمیمانه عشق می ورزید.

آری، امروز درخت امید به بر آمد و اشخاص فضل به در آمد،

آفتاب معرفت بر آمد و ماهروی عدالت در آمد. 

 خجسته مبلاد مولی الموحدین، امیرالمومنین، شاه ولایت، کوکب رخشان هدایت و نور

پرفروغ آسمان امامت، حضرت علی بن ابیطالب ( ع ) را  بر پدران مهربان گوگ تپه خالصه تبریک و تهنیت عرض می نماییم. 

از فرمایشات گهربار آن حضرت است که فرمودند:  

 الهی کفی بی عزا" ان اکون لک عبدا" و کفی بی فخرا" ان تکون لی ربا :

خدایا این عزت مرا بس که بنده توهستم و فخر و مباهاتم همین بس که

تو پروردگار منی.




تاریخ : چهارشنبه 94/2/9 | 10:8 عصر | نویسنده : اسماعیل عبادی | نظر

غدیر در محتوا و روح حقیقی خود فقط متعلق به شیعیان نیست، بلکه به همه ی دنیای اسلام تعلق دارد.

علی در عرش بالا بی نظیر است                                     علی بر  عالم  و  آدم  امیر است
به   عشق  نام   مولایم  نوشتم                                      چه عیدی بهتر از عید غدیر است


سرچشمه ی هستی جهان ، هست علی بود                     پیمانه ی  عشق  ازلی  مست علی بود
می خواست نبی دست خدا را بفشارد                              دستی که خدا داد به او دست علی بود


مرغان  چمن  ناد علی    می گویند                                    گل های چمن علی ، علی می گویند

هر برگ درخت اندر این ارض و سما                                     ا...  و   محمد   و   علی   می گویند


نخواهم گل که گل بی اعتبار است                                     تمام  عمر گل  فصل  بهار  است

علی  خواهم  من از گل های عالم                                     که عطر او همیشه ماندگار است

هر چه بادا باد امشب من به می لب می زنم                          دم  ز نام  نامی  زیبای حیدر  می زنم

می  که   ما   گوییم   الطاف   علی    است                           مستی این می فقط یک یا علی است

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com


در زمانهای گذشته زمانی که پیامبر ما مسلمانان حضرت محمد ( ص ) زنده بودند در  سال آخر زندگی آن حضرت مردم همگی آماده می شدند تا به سفر حج بروند هر کس  ازهر گوشه و دیاری می آمد تا درمکه ی معظمه اعمال حج را به جا آورد در راه بازگشت  به مدینه هنگامی که قسمتی از راه را گذرانده بودند جبرییل امین در روز هیجدهم  ذیحجه بر پیامبر نازل شد و این ایه را برایشان خواند که :

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین

آری امین وحی الهی از طرف خداوند آن حضرت را امر کرد که علی ( ع ) را به ولایت و امامت معرفی و منصوب فرماید و آنچه درباره ی پیروی از اطاعت امر او از جانب خدا بر خلق واجب آمده به همگان ابلاغ فرماید. پیامبر فرمان ایست دادند و امر کردند که مردم گرد ایشان جمع شوند همگی مردم از هر طرف بازگشتند و گرد پیامبر جمع شدند، هنگام ظهر بود و هوا به شدت گرم، مردم برای نماز آماده شدند بعد از نماز پیامبر بر بالای بلندی که از پشته ی شتران آماده شده بودند رفتند و فرمودند:

حمد و ستایش مخصوص ذات خداست یاری از او می خواهیم و به او ایمان داریم و توکل ما به اوست و ازبدیهای خود و اعمال ناروا به او پناه می بریم، گمراهان را جز او راهنمایی نیست و آن کس را که راهنمایی فرموده گمراه کننده نخواهد بود و گواهی می دهیم که معبودی ( در خور پرستش ) جز او نیست. اینکه محمد ( ص ) بنده و فرستاده ی اوست .

پس از ستایش خداوند و گواهی به یگانگی او فرمودند:

ای گروه مردم همانا خداوند مهربان و دانا مرا آگاهی داده که دوران عمرم سپری گشته و بزودی دعوت خداوند را اجابت کرده و به سرای باقی خواهم شتافت من و شما هر کدام به حسب آنچه به عهده داریم، مسولیم. اینک اندیشه و گفتار شما چیست؟

مردم گفتند: ما گواهی می دهیم که تو ابلاغ رسالت فرمودی و از موعظه و ارشاد و کوشش در راه وظیفه دریغ نفرمودی خدای به تو پاداش نیکو عطا فرماید.


در مدح و ثنای حضرت علی ( ع ):

امروز زنده ام به ولای تو یا علی                  گویم سخن به مدح و ثنای تو یا علی

جان می دهم به عشق لقای تو یاعلی         فردا به روح پاک امامان گواه باش

علی دریای علم آفرینش                   علی بحرالعلوم و اهل بینش

علی بالنده از شوق الهی                علی آکنده از ذوق الهی

علی محبوب هر پیر و جوان است       علی مطلوب هر خرد و کلان است

علی سر وجود است و کمال است    علی عین الیقین است و جمال است

علی سر حلقه ی شب زنده داران     علی نور دو عین است در بهاران

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com


قضیه ی ولایت

پیامبر فرمودند: آیا نه این است که شما به یگانگی خداوند و اینکه محمد ( ص ) بنده و فرستاده ی اوست گواهی می دهید.

همگان گفتند: آری به این حقایق گواهی می دهیم.

پیامبر فرمودند: من به سرای باقی خواهم رفت، مواظب باشید با دو چیز گرانبها که در میان شما می گذارم چگونه رفتار می نمایید.

شخصی پرسید یا رسول الله آن دو چیز گرانبها چیست؟

حضرت فرمودند: آنکه بزرگتر است کتاب خداست که وسیله ی ارتباط شما با خداست و دیگری عترت من که همان اهل بیت من هستند. این دو هرگز از یکدیگرجدا نخواهدشد تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند بنابراین شما بر آن دو پیشی نگیرید و از پیروی آن دو کوتاهی نکنید که هلاک نخواهید شد. ( حدیث ثقلین )

بعد از آن دست حضرت علی ( ع ) را گرفتند و بلند کردند و فرمودند: آیا من بر شما برتر از خود شما نیستم؟ مردم گفتند : البته حضرت فرمودند: هر کس را که من مولا هستم علی نیز مولای اوست. این سخن را چند بار تکرار کردند و بعد دعا کردند که بار خدایا دوست بدار کسی را که علی را دوست دارد و یاری فرما یاران او را و خوار گردان خوارکنند گان او را ، و او را محور حق قرار ده. بعد از حاضرین خواستند که این جریان را به غایبین برسانند. سپس مردم آن جمع ، یکایک به حضرت علی تبریک گفتند و ایشان را امیرالمومنین نامیدند. این واقعه در محلی به نام غدیر خم اتفاق افتاد. به همین دلیل شیعیان روز به امامت رسیدن حضرت علی ( ع ) را عید غدیر خم نامگذاری کردند. آن سال را چون آخرین سفر حج پیامبر بود حجه الوداع نامیدند.

به ما که پیرو حضرت علی هستیم و ایشان را به عنوان اولین امام قبول داریم شیعه ی اثنی عشری می گویند ما حضرت علی ( ع ) و فرزندان ایشان را که یازده نفر هستند قبول داریم و اکنون در انتظاریم تا آخرین فزرند ایشان حضرت مهدی ظهور کنند و اسلام واقعی را در تمام جهان برقرار سازند.

ما نیز همچون سایر مسلمانان این عید بزرگ غدیر خم را به شما تبریک و تهنیت می گوییم




تاریخ : پنج شنبه 92/8/9 | 9:3 صبح | نویسنده : اسماعیل عبادی | نظر


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

دکترعلى‏ شریعتى متفکر و اندیشمندى بود که در یک دوره تاریخى، تأثیر فزاینده‏اى بر روى نهضت اسلامى گذاشت. برخى از آثار دکترعلى‏ شریعتى از جمله "على‏علیه السلام"، "فاطمه، فاطمه است" و "نیایش" را باید در رده کتاب هاى خوب وى محسوب کرد. برخى از سخنرانى‏ها و نوشته‏ هاى دکتر شریعتى در مورد شهادت امام حسین علیه السلام و حادثه کربلا، از جمله آثار تأثیرگذار وى به شمار مى ‏رود. در این نوشتار سعى خواهیم نمود به حدّ وسع خود، دیدگاه دکتر شریعتى را در این موارد به تصویر کشیم:
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  
شهادت حسین‏ علیه السلام‏

شهادت حسینى کشته شدن مردى است که خود براى کشته شدن خویش قیام کرده است... امام حسین‏علیه السلام از مقوله دیگرى است؛ او نیامده است که دشمن را با زور شمشیر بشکند و خود پیروز شود و بعد موفق نشده و یا در یک تصادف یا ترور توسط وحشى، کشته شده باشد. این‏ طور نیست، او در حالى که مى توانسته است در خانه‏ اش بنشیند و زنده بماند، به پا خاسته و آگاهانه به استقبال مردن شتافته و در آن لحظه، مرگ و نفى خویشتن را انتخاب کرده است...

امام حسین‏ علیه السلام یک شهید است که حتى پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید (حاکم مدینه) که از او بیعت مطالبه مى ‏کرد، "نه" گفت، این، "نه" طرد و نفى چیزى بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است. سمبل شهادت حسینى در این تعریف، تنها سلاح پیروز است. البته شهادت حسینى شرایط ویژه خود را مى ‏طلبد.

وقتى ظلم، انحطاط و انحراف همه گیر مى ‏شود و ارزش‏هاى والاى اسلامى مسخ مى‏ گردد و موعظه‏ ها بر گوش‏هاى سنگین کارگر نمى ‏افتد؛ حسین با همه دانایى به عدم توانایى خود در پیروزى ظاهرى بر دشمن، علناً به پیشواز مرگ مى‏رود و با انتخاب شهادت، بزرگترین کارى را که مى ‏شد کرد، انجام مى ‏دهد. ثمره شهادت امام حسین‏ علیه السلام آگاهى و بازگشت مردم به هویّت اصیل اسلامى و زدن داغ رسوایى کُشتن فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بر پیشانى کریه حکومت یزید است. در شهادت حسینى، وظیفه اولیه اسلامى براى یارى دین خدا، شهادت است؛ در اینجا مجاهد فى‏ سبیل ‏الله با شهادت خود، دین خدا را یارى مى ‏کند. شهادت عمار یاسر نیز از این قبیل است؛ لیکن انعکاس شهادت اباعبدالله الحسین ‏علیه السلام به دلایلى گسترده و خارج از ظرف زمان است.

 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

در شهادت حسینى، شهید با خوب مردن پیروز مى ‏شود و در شهادت حمزه ‏اى، با خوب کشتن. در شهادت حسینى، شهید با شکست ظاهرى از دشمن پیروز مى ‏شود و در شهادت حمزه ‏اى، شهید با پیروزى بر دشمن. در شهادت حسینى، وظیفه اولیه شهید، شهادت است و در شهادت حمزه‏اى، وظیفه اولیه شهید، مجاهدت و تلاش براى شکست دشمن است.

تأثیر اباعبدالله الحسین‏ علیه السلام بر روى اندیشه‏ هاى دکتر شریعتى و خلق روح حماسى و نگاه حسینى وى، در همه آثارش به وضوح دیده مى ‏شود. بازتاب حماسه حسینى در جولان فکر و روحیه وى بسیار گسترده، شورانگیز و عمیق مى ‏باشد؛ به طورى که بسیارى از جریانات سیاسى و اجتماعى و رویدادهاى تاریخى را با رویکرد به "حادثه کربلا" تحلیل و ارزیابى مى ‏کند. پرداختن به عاشوراى حسینى از منظر دکتر شریعتى بیشتر انعکاس یک قریحه قوى، احساس شورانگیز و ترجمان روح حماسى و بى‏ تاب اوست. این بخش در زوایاى مختلفى قابل مدح است، که اختصاراً به چند مورد از آن مى ‏پردازیم:

 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

الف) شرایط نهضت امام حسین ‏علیه السلام‏

شکل مبارزه‏اى که حسین انتخاب کرده، قابل فهمیدن نیست مگر اینکه اوضاع و شرایطى که حسین در آن شرایط، قیام خاصّ خودش را آغاز کرد، فهمیده بشود... اکنون حسین مسئول نگاهبانى انقلابى است که آخرین پایگاه‏هاى مقاومتش از دست رفته است و از قدرت جدش و پدر و برادرش، یعنى حکومت اسلام و جبهه حقیقت و عدالت، یک شمشیر برایش نمانده و حتى یک سرباز! سال‏هایى است که بنى‏ امیه همه پایگاه‏هاى اجتماعى را فتح کرده است. اسلام در این زمان، چون پوستین وارونه شده است؛ ارزش‏هاى اسلامى رنگ باخته و دین با حاکمیت افراد فاسد و غاصب، رو به انحطاط و انحراف مى ‏رود.
امام حسین‏ علیه السلام در چنین شرایطى براى اصلاح دین جدش قیام مى ‏کند؛ از یک سو، نیرویى براى تغییر وضع موجود ندارد و از دیگر سو، در سکوت خود مشعل امیدى نمى ‏بیند. بنابراین، با تنهاترین و برنده‏ترین سلاح، سلاح شهادت، به رویارویى با یزید، مظهر باطل مى ‏شتابد و با شهادت خویش بر آنها پیروز مى ‏شود. این که حسین (پس از اینکه همه عزیزانش را در خون مى ‏بیند و جز دشمن کینه توز و غارتگر در برابرش نمى ‏بیند) فریاد مى ‏زند که: "هل من ناصر ینصرنى؟" یعنی "آیا کسى هست که مرا یارى کند و انتقام کشد؟"؛ مگر نمى ‏داند که کسى نیست که او را یارى کند و انتقام گیرد؟ این "سؤال"، سؤال از تاریخ فرداى بشرى است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان مى‏کند و دعوت شهادت او را به همه کسانى که براى شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مى ‏نماید.

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

ب) بایستن و نتوانستن‏

فتواى حسین این است: آرى! در نتوانستن نیز بایستن هست؛ براى او زندگى، عقیده و جهاد است. بنابراین، اگر او زنده است و به دلیل این که زنده است، مسئولیت جهاد در راه عقیده را دارد. انسان زنده، مسئول است و نه فقط انسان توانا. و از حسین، زنده ‏تر کیست؟ در تاریخ ما، کیست که به اندازه او حق داشته باشد که زندگى کند؟ و شایسته باشد که زنده بماند؟


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



نفس انسان بودن، آگاه بودن، ایمان داشتن، زندگى کردن، آدمى را مسئول جهاد مى‏کند و حسین مَثَلِ اعلاى انسانیت زنده، عاشق و آگاه است. توانستن یا نتوانستن، ضعف یا قدرت، تنهایى یا جمعیت، فقط شکل انجام رسالت و چگونگى تحقق مسئولیت را تعیین مى ‏کند نه وجود آن را. "بایستن" یعنى براى انجام دادن وظیفه مسئولیت دینى و شرعى، تلاش نمودن و تا حد توان براى پیشبرد آن، به تناسب زمان و شرایط، اقدام کردن.



 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  
ج) هنر خوب مردن‏

او (امام حسین‏ علیه السلام) فرزند خانواده ‏اى است که هنر خوب مردن را در مکتب حیات، خوب آموخته است... آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در توانستن مى ‏فهمند و به همه آنها که پیروزى بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد که شهادت نه یک باختن، که یک انتخاب است؛ انتخابى که در آن، مجاهد با قربانى کردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق، پیروز مى ‏شود و حسین "وارث آدم" (که به بنى‏آدم زیستن داد) و "وارث پیامبران بزرگ" (که به انسان چگونه باید زیست را آموختند) اکنون آمده است تا در این روزگار به فرزندان آدم چگونه باید مردن را بیاموزند."

شهادت، هنر مردان خداست؛ چنان که خوب زیستن و خوب زندگى کردن، هنر مردان الهى مى ‏باشد. خوب مردن نیز هنرى است که در درجه اول، شهدا آن را به ارث مى ‏برند. شهدا شمع‏ هاى فروزانى هستند که با نثار هستى و وجود خود در محضر حق تعالى، پیروز مى ‏شوند. سیدالشهداء سمبل و الگوى خوب مردن (شهادت) در همه اعصار است. مقتدایان امام حسین‏ علیه السلام کسانى هستند که از مایه جان خویش در راه خدا نثار مى‏کنند و به راستى حسین آموزگار بزرگ شهادت است که هنر خوب مردن را در جان بى‏تاب انسان‏هاى عاشق، تزریق می کند.

د) آثار شهادت امام حسین‏ علیه السلام‏

برخى درباره آثار شهادت حسینى تردید کردند! و آن را قیامى خوانده ‏اند که شکست خورده است؛ شگفتا! کدام جهاد و کدام جنگِ پیروزى بوده است که دامنه فتوحاتش در سطح جامعه در عمق اندیشه و احساس و در طول زمان و ادوار تاریخ، این همه گسترده و عمیق و بارآور باشد؟... حسین با شهادت "ید بیضاء" کرد، از خون شهیدان "دم مسیحائى" ساخت که کور را بینا مى ‏کند و مرده را حیات مى‏بخشد... اما نه تنها در عصر خویش و در سرزمین خویش، که "شهادت" جنگ نیست، رسالت است؛ سلاح نیست، پیام است؛ کلمه‏اى است که با خون تلفظ مى ‏شود." تأثیر حادثه کربلا، هم در بستر زمان خود و هم در طول تاریخ، عمیق و فراگیر بوده است.

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

ه) زندگانی جاوید

آنها که تن به هر ذلتى مى ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا کسانى که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده ‏اند و مرگ خویش را انتخاب کرده ‏اند (در حالى که صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود) توجیه و تأویل نکرده ‏اند و مرده‏ اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که براى ماندن‏شان تن به ذلت و پستى، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زنده ‏اند؟


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



هر کس زنده بودن را فقط در یک لَشِ متحرک نمى ‏بیند، زنده بودن و شاهد بودن حسین را با همه وجودش مى ‏بیند، حس مى ‏کند و مرگ کسانى را که به ذلت‏ها تن داده ‏اند تا زنده بمانند، مى ‏بیند." شهدا زنده ‏اند و سیدالشهداء زنده ‏ترین شهید تاریخ است. نام او، یاد او، خاطره او و داستان شگرف کربلاى او، همه و همه در طول تاریخ براى همه نسل‏ها نیروبخش، حیات آفرین، امیدزا و انقلاب گستر است. به راستى کدامین ملت را مى ‏توان سراغ گرفت که با روح و خون حسین همگرایى کنند و به افتخار یکى از دو پیروزى نرسند؟ خون حسین، مایه حیات‏ بخشى است که در گذر زمان بر کالبد ملت‏ها دمیده مى ‏شود و آنها را به زندگى فرا مى ‏خواند و حسین ‏علیه السلام زنده جاویدى است که هر سال، دوباره شهید مى ‏شود و همگان را به یارى جبهه حق زمان خود، دعوت مى ‏کند.



 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

و) ساعات آخر شهادت‏

"عصر عاشورا، امام حسین‏ علیه السلام با آن دقت نظافت مى ‏کند، با آن دقت آرایش مى ‏کند، بهترین لباس‏هایش را مى ‏پوشد و بهترین عطرهایش را مى ‏زند، در اوج خون و در اوج مرگ و در اوج نابودىِ همه کسانش و در آستانه رفتن خودش، هر ساعتى که مى ‏گذشت و شهدا هم بر هم انباشته مى‏ شدند، چهره او گلگون‏ تر و برافروخته ‏تر و قلبش بیشتر به تپش مى ‏آمد، که مى ‏دانست فاصله حضور، اندک است؛ چه "شهادت" حضور نیز هست." حضور شایسته در محضر خدا، آرزوى سرشار از اشتیاقى است که مردان خدا همواره براى آن، لحظه شمارى مى ‏کنند و شهادت، شایسته ‏ترین وسیله حضور در پیشگاه الهى است. آرایش با دقّت امام ‏حسین‏ علیه السلام در عصر عاشورا نیز به خاطر شایسته‏ ترین حضورى است که یک امام مى ‏تواند در محضر الهى داشته باشد.

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

ز ) مسئولیت ما

این که حسین (پس از اینکه همه عزیزانش را در خون مى ‏بیند و جز دشمن کینه توز و غارتگر در برابرش نمى ‏بیند) فریاد مى ‏زند که: "هل من ناصر ینصرنى؟" یعنی "آیا کسى هست که مرا یارى کند و انتقام کشد؟"؛ مگر نمى ‏داند که کسى نیست که او را یارى کند و انتقام گیرد؟ این "سؤال"، سؤال از تاریخ فرداى بشرى است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان مى‏کند و دعوت شهادت او را به همه کسانى که براى شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مى ‏نماید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


امام حسین‏ علیه السلام مظهر و سمبل حق است که در همه عصرها، چون نمادى زنده و خروشان، ظهور پیدا مى ‏کند و همه کسانى را که از پاسدارى حقیقت زمان خود طفره مى ‏روند، به یارى مى ‏طلبد و در واقع یارى طلبیدن امامِ عشق در کربلا، انعکاس موج اندیشه اسلامى براى کمک به حق در همه زمان‏ هاست. "هل من ناصر ینصرنى"، یعنى آیا کمک کننده ‏اى هست که حق را یارى کند؟


 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

حضرت زینب‏ علیها السلام‏

نمى ‏توان از کربلاى حسین نوشت و در آن، از کار بزرگ زینبى یادى نکرد؛ چرا که حادثه کربلا با نقش مکمّل و بى ‏بدیل حضرت زینب‏ علیها السلام کامل مى ‏شود. مرحوم شریعتى در این مورد مى ‏گوید: "رسالت پیام از امروز عصر، آغاز مى ‏شود. این رسالت بر دوش‌هاى ظریف یک زن، "زینب" ؛ زنى که مردانگى در رکاب او جوانمردى آموخته است و رسالت زینب دشوارتر و سنگین‏تر از رسالت برادرش. آنهایى که گستاخى آن را دارند که مرگ خویش را انتخاب کنند، تنها به یک انتخاب بزرگ دست زده‏اند؛ اما کار آنها که از آن پس زنده مى‏مانند، دشوار است و سنگین. و زینب مانده است، کاروان اسیران در پى‏اش، و صف‌هاى دشمن تا افق در پیش راهش، و رسالت رساندن پیام برادر بر دوشش. وارد شهر مى‏شود، از صحنه بر مى‏گردد. آن باغ‏هاى سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پیراهنش بوى گل‌هاى سرخ به مشام مى‏رسد. وارد شهر جنایت، پایتخت قدرت، پایتخت ستم و جلادى شده است؛ آرام و پیروز، سراپا افتخار؛ بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فریاد مى ‏زند: "سپاس خداوند را که این همه کرامت و این همه عزت به خاندان ما عطا کرد، افتخار نبوت، افتخار شهادت..."

اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ بازگو نمی کرد، شاید حادثه کربلا در تاریخ انعکاس نمی یافت. بدون شک حضور حضرت زینب ‏علیها السلام در کربلا به عنوان پیام رسان شهیدان، حیاتى ‏ترین عنصر در ماندگارى "حماسه حسینى" است. اگر زینب نبود، کربلا در کربلا مى‏ ماند و حماسه درخشان حسینى اسیر حصار زمان خود مى ‏شد. حضرت زینب ‏علیها السلام خود سرود حماسه ‏اى بود که درخشید و حماسه سترگ کربلا را در همه زمان‏ها سارى و جارى ساخت.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

جانـت بـه کــویــر تفتــه دریـا بخشید
هفتاد و دو گل، به متن صحرا بخشید

بـــا جلـــوه ی کــربـلای عـاشـورایی
خـون تــو بـه رنگ سرخ معنا بخشید

 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com




تاریخ : یکشنبه 92/4/23 | 3:35 صبح | نویسنده : اسماعیل عبادی | نظر
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  
 
براساس تحقیق استاد ذبیح بهروز شب چهارشنبه سوری جشنی است که مانند سایر جشن های ایرانی با ستاره شناسی ارتباط دارد و مبدا همه حساب های علمی و تقویمی است. در آن روز در سال 1725 پیش از میلاد، زرتشت بزرگترین حساب گاه شماری را در جهان محاسبه نموده و تاریخ های کهن را درست و منظم کرد. در آن شب، زرتشت تاریخ را اصلاح نموده و به یادبود آن مردم جشنی بر پا کردند و آن رصد و اصلاح تا کنون، در هیات و یادمان چهارشنبه سوری مانده است. برای اولین بار این جشن در کتاب تاریخ بخارا در نیمه اول سده چهارم هجری ، یاد شده که منصور بن نوح سلمانی آن را برگزار می کرد. عده ای نیز زمان پیدایش این جشن را در دوران بعد از اسلام می دانسته اند. هنگامی که مختار پس از واقعه جانگداز کربلا به خونخواهی امام حسین( ع) برخاست و دستور داد که برای شناخت شیعه از غیر شیعه، شیعیان بر بام خانه هایشان آتش بیفروزند این حرکت مصادف بود با چهارشنبه آخر سال. عده ای نیز معتقد بودند که اعراب روز چهارشنبه آخر سال را روز نحوست می دانستند و پس از نفوذ فرهنگ عرب به ایران، ایرانیان نیز به این عقیده معتقد شدند و همچنینف ایرانیان که از گذشته های دور به خاطر اعتقادات قبلی خود برای آتش احترام خاصی قابل بودند و آن را دارای قدرت های بسیار می دانستند آتش را برای دفع این نحوست در روز چهارشنبه آخر سال روشن می کردند.
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

افروختن آتش

افروختن آتش جزو جدایی ناپذیر مراسم شب چهارشنبه سوری بود و مردم از سر شب اقدام به این کار می کردند آنگاه از کوچک و بزرگ و پیر و جوان همگی از روی آتش می پریدند و اشعاری را نیز در این هنگام می خواندند، غم برو شادی بیا - محنت برو شادی بیا و در دفعات بعدی به آتش می گفتند:
    زردی من از تو، سرخی تو از من

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

قاشق زنی و آش ابودردا

از مراسم دیگر شب چهارشنبه سوری، قاشق زنی بود. نحوه کار بدین ترتیب بود که زنان طوری چادر به سر می کردند که کسی آنها را نشناسد و سپس کاسه ای مسی با یک قاشق بدست گرفته و در کوچه ها به راه می افتادند و پس از رسیدن به در هر خانه ای، با قاشق محکم به ته کاسه می کوبیدند با در آوردن این سر و صداها صاحب خانه متوجه قاشق زن می شد و پس از باز کردن در مقداری بنشن و یا مقداری پول در داخل کاسه قاشق زن می انداخت. پس از رفتن به منازل بسیار، قاش زن پس از اینکه به خانه بر می گشت با بنشن های جمع آوری شده مقدمات پختن آشی را تدارک می دید و اگر برای تهیه آش چیزی نیز کم بود با پول های حاصل از قاشق زنی آن را خریداری می کرد. پختن آش مزبور را یا برای تبریک و شگون انجام می دادند و یا اینکه در خانه اگر فرد مریضی داشتند به نیت شفای وی این آش را تهیه و به خورد فرد مریض می دادند و بر این اعتقاد بودند که این آش علاج تمامی دردهاست و با خوردن این آش درد و بلای مریض آنها به سال دیگر نخواهد کشید و شفا پیدا خواهد کرد و معمولا، این آش را آش امام زین العابدین ( ع) و یا آش ابودردا می نامیدند.
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

کوزه شکستن در شب چهارشنبه سوری

رسم دیگری در شب چهارشنبه سوری اجرا می شد که انجام آن را برای دور کردن بلایا موثر می دانستند به این ترتیب که هنگام غروب، چند سکه درون کوزه ای آب ندیده می انداختند و سپس به نیت دور کردن بلا از خانه، کوزه مزبور را از پشت بام خانه به داخل کوچه پرتاب می کردند و باز می گشتند. در موقع پرتاب زیر لب می گفتند درد و بلام بره تو کوزه، بره تو کوچه، معتقد بودند در هنگام انجام این مراسم و بازگشت نباید برگردند و پشت سرشان را نگاه کنند چون ممکن است بلایا دوباره به خانه برگردد!!
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

نحوه خرید اسپند و کندر

یکی از آداب و رسوم شیرین شب چهارشنبه سوری آن بود که زنان، به منظور کارگشایی و دفع جادو رفع و دفع چشم زخم، در این شب اقدام به خرید اسپند و کندر می کردند. نحوه خرید به این صورت بود که زنان به دکان های عطاری رفته و تقاضای کندر و اسپند می کردند. هنگامی که عطار برای آوردن آنها می رفت ناگهان زنان با دختران فرار کرده و به دکان دیگری می رفتند و همان تقاضا را می کردند و معمولا هم عقیده شان بر این بود دکان هایی را برای خرید انتخاب کنند که رو به قبله باشد، خلاصه پس از فرار از دومین مغازه به عطاری سوم مراجعه کرده و از آنجا کندر و اسپند را خریداری می کردند و آن را به نیت و منظورهای یاد شده دود می کردند.

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

آجیل چهارشنبه سوری

این آجیل مخلوطی بود از آجیل های شور و شیرین و معمولا تشکیل می شد از: برگه هلو و زردآلو، باسلق، کشمش، شکر پنیر، مغز گردو، انجیر، توت و غیره. خرید این آجیل مشکل گشای نذر می کردند و غیر از آن نیز خوردن یک چنین آجیلی را باعث شگون و خوش یمنی و آمد کار در سال جدید می دانستند.
 
 
 
 
http://mahallat-boys.persiangig.com/noroz/images/3.jpg



تاریخ : یکشنبه 92/4/23 | 3:27 صبح | نویسنده : اسماعیل عبادی | نظر
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  
نقش های برجسته تخت جمشید حاکی است که جشن سالانه در ایران وجود داشته که با تغییر فصل ها مربوط بوده است.
"صراط" - درباره پیدایش جشن فروردین یا جشن بهار افسانه های بسیاری نقل شده است که جنبه اساطیری دارند اما محققان آن را از مراسم کهن ایرانیان آریایی دانسته اند که با تصرفات و تغییراتی از عصری به عصر دیگر انتقال یافته است و تا به امروز که ایرانیان همچنان پیوند عمیق خود را با نوروز حفظ کرده اند.
به گزارش سرویس اجتماعی صراط نوروز دارای ویژگی های در خورد توجهی است: طولانی ترین جشن ایرانیان است و نیز مجموعه ای از مراسم و سنت ها را به همراه دارد و از این رو پرمایه ترین جشن است. خانه تکانی که با تمیزی و نظافت عادی خانه تفاوت دارد؛ سبزه سبز کردن به نیت برداشت محصول خوب و امید برکت و فراوانی؛ خیرات برای رفتگان و زیارت اهل قبور (پنجشنبه آخر سال)؛ چیدن سفره هفت سین؛ دعای تحویل سال نو؛ دید و بازدید و بالاخره سیزده فروردین به عنوان نمادی برای پاسداشت طبیعت!
در تمامی آیین های نوروز به گفته ای یک جنبه دائما تکرار شونده وجود دارد و آن هم پیکار میان نور و ظلمت است و از همین روست که حفظ و معرفی این مراسم به عنوان یکی از غنی ترین نمونه های میراث شفاهی و معنوی ایران اسلامی و منبع اصلی هویت فرهنگی به جامعه بشری ضروری به نظر می رسد.
عید نوروز جشنی باستانی است. اما از چه زمانی این عید در ایران برگزار می شده و سبب وجودی آن چیست؟
نقش های برجسته تخت جمشید حاکی است که جشن سالانه در ایران وجود داشته است که با تغییر فصل ها مربوط بوده است. پس ریشه های این جشن درگذشته های بسیار دور ایران است. چون نوروز جشن ملی بود، از میان جشن های باستانی ایران در چهاردیواری خانه ها نفوذ کرد.
عامه مردم چنین می پندارند که به هنگام تحویل سال در هر کجا که باشند تا آخر سال حضور در آنجا برایشان بسیار آسان و میسر است. از این رو برخی زمان تحویل سال را در فضای زیارتگاه ها و امامزادگان می گذرانند و در لحظات خجسته گردش سال، با دعا و نیایش در این جایگاه های روحانی با جهان مینوی و ملکوتی ارتباط معنوی برقرار می کنند.
ایرانیان در قدیم، به عنوان شگون، هفت سینی از دانه هایی که برکت به سفره ها می آورد، می رویاندند و برخوان نوروزی خود می نهادند. همه چیز بر سر سفره هفت سین از یک چیز سخن می گوید و آن آغاز رویش و برکت شکوفایی جهان و هستی است. سینی معرب چینی است که در قدیم، به طبق های بزرگی که از چین آورده بودند، گفته می شد. به احتمالی هفت سین می تواند بازمانده همین هفت سین باشد و یا نمادی از سبزه و سرسبزی. اگر هفت سین با هفت میوه یا گل یا سبزی که با سین آغاز شود، هر یک نشانه ای از باروری و تندرستی است و در آن باید جای پای ذوق لطیف ایرانی را جست وجو کرد. سبزه نودمیده است، سنبل خوشبو، سیب میوه ای بهشتی و نمادی از زایش، سمنو تهیه شده از جوانه گندم که یادآور بخشی از آیین های باستانی ماست. سنجد که بوی برگ و شکوفه درخت آن محرک عشق و دلباختگی است، سیرداروی تندرستی، دانه های اسپند به معنی مقدس که دافع چشم بد است. همچنین بر این خوان، آینه می گذاریم که نور و روشنایی می تاباند، شمع می افروزند که روشنایی و تابش نور را به یاد می آورد، و تخم مرغ می گذارند که تمثیلی از نطفه و باروری است. (در اسطوره های ایران باستان، آسمان و زمین همچون تخم مرغ توصیف شده اند که زمین همسان زرده در میان آسمان که همسان سفیده است، قرار دارد.) آب زلال به نشانه همه آبهای خوب جهان و ماهی زنده در آب به نشانه تازگی و شادابی (و همچنین ماه اسفند برابر با برج حوت به معنی ماهی است) و نقل و شیرینی برای شیرین بودن سال جدید نیز در این خوان قراردارند.
در بسیاری از خانه ها گذاشتن نمونه ای از غلات و حبوبات و نیز شیر و فرآورده های شیری به نشانه تضمین برکت خانه متداول است.
در وقت تحویل سال نو، همه مردم هر جا باشند به خانه و کاشانه خویش باز می گردند تا در ساعت تحویل در جمع خانواده و کنار سفره عیدی باشند. این حضور جمعی خانواده درپی فعالیت یک ماه استقبال از نوروز و تمیز کردن و آماده ساختن خانه و تدارک لوازم عید است، و همراه با آدابی است. رعایت این آداب نقشی پویا در انسجام خانواده دارد. برای حضور در کنار سفره عیدی و لحظه تحویل سال که هر دو از بار تقدس برخوردارند، باید پاکیزه بود، باید شست و شو کرد و آراسته به ادب و به آیین باید بر کنار سفره عید نشست.
آینه و آب، شمع های شمعدان یا چراغ های روی خوان نوروزی، کتاب و شمایل مقدس، سبزه نورسته، فضای رازآمیز و روحانی ایجاد می کند که برای همیشه در خاطره کودکان تصویری ماندگار و آمیخته با شادی و محبت است و بزرگترها را به فراموش کردن دل آزردگی ها می خواند. همه چشم به آب و ماهی می دوزند و گوش به شلیک توپ و اعلام سال تحویل می سپرند. پس از تحویل سال، همه اعضای خانواده به یکدیگر عید مبارکی می گویند کوچک ترها دست بزرگ ترها را می بوسند و آن گاه بزرگ خانواده دعای سال تحویل را می خواند و دیگران آن را تکرار می کنند:
«یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول والاحوال
حول حالنا الی احسن الحال»
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

سپس کلام مبارک باد و شیرینی سفر عید، همه را شیرین کام می کند و راهی دید و بازدیدهای نوروزی.
نقش وفاقی تحویل سال نو، در نقاطی که مکان زیارتگاهی و مقدس داشته باشند، از محدوده فضای خانواده فراتر می رود. مردم در مکان مقدس گرد می آیند و نوروز را با هم آغاز می کنند. چنان که نذر بارگاه امام رضا(ع) در مشهد، حرم حضرت معصومه(س) در قم و شاه چراغ(ع) در شیراز، و صحن و سرای امام زادگان در شهر و روستاهای دیگر.
از قدیم رسم چنین بوده که پس از تحویل سال و آغاز سال نو، کسی فرخنده رو و خوش قدم و نیک زبان به خانه درمی آمد و نوروز را شادباش می گفت و تندرستی و شادی و روزی فراخ در سال نو برای اعضای خانواده می آورد. این مراسم همچنان در میان عامه مردم ایران بازمانده است. در تهران قدیم، این کار را معمولا پدر یا مادر خانواده و یا یکی از اعضای خانواده و خویشاوندان نزدیک که قدمش را خوب و دیدارش را نیکو می پنداشتند، انجام می داد. این شخص از خانه بیرون می رفت و پس از لختی باز می گشت تا نخستین کسی باشد که در سال نوقدم در خانه گذاشته است. او در خانه را می کوبید و در پاسخ پرسش اهل خانه که کیستی؟
می گفت: تندرستی!
می پرسیدند چه آوردی؟
می گفت: شادی و پیروزی!
از دیگر رسم های متداول پس از خواندن دعای سال تحویل، بزرگ خانواده قرآن کریم را می گشاید و هفت سوره یا هفت آیه از این آخرین کتاب آسمانی را که با کلمه سلام آغاز می شود، تلاوت می کند. آن گاه به رسم تبرک بزرگ خانه به هریک از اعضای خانواده سکه ای که در میان صفحات قرآن قبلا گذاشته است، می دهد. در این هنگام همه دهان خود را با شیرینی سفره نوروزی شیرین می کنند.
در اعتقادات کهن ایرانی نوروز روزی است که آفریدگار از خلقت جهان فارغ می شود و روز آفرینش انسان است. و از همه مهم تر در روایات اسلامی نوروز، روزی است که جبرئیل بر پیامبر اعظم(ص) نازل شد، روز غدیر خم است؛ و روز ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) خواهد بود.
نوروز آیینی است بین المللی که علاوه بر ایران، بیشتر کشورهای همسایه ما نیز آن را جشن می گیرند و در سرزمین های دورتر از جشن های سنتی اقوام و ملیت های گوناگون به شمار می آید.
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  



تاریخ : یکشنبه 92/4/23 | 3:17 صبح | نویسنده : اسماعیل عبادی | نظر

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

خوراک های نوروزی
در کتاب ها و سند های تاریخی و ادبی کهن، به ندرت از خوراکی هایی که ویژه جشن نوروز (یا جشن های دیگر) باشد سخن رفته است. نویسندگان و مورخان بحث از " خوردنی " ها را، شاید، پـیش پا افتاده، نازیبا و یا بدیهی می دانستند. در کتاب های قرن چهارم به بعـد، شرح و وصف های دقیق، به شعر و نثر، دربارهً نوروز و مهرگان و جشن ها و آیـین های دیگر کم نیست، ولی از نوع و ویژگی خوراک های جشن ها، نه در دستگاه پادشاهان و امیران و نه در خانه های عامهً مردم، سخنی نرفته است. 

در مقاله ها و پژوهش هایی که در این هفتاد و پنج ساله اخیر درباره نوروز نوشته شده، افزون بر خوردنی های سفره هفت سین، گاه از غذاهای ویژه شب پیش از نوروز، و شب اول سال، در خانواده های سنتی شهرها و منطقه های مختلف یاد شده است. خوراکی هایی که با ویژگی های اقلیمی و نوع فراورده های هر منطقه هماهنگی داشت، و در عین حال بهترین و کمیاب ترین غذای منطقه بود؛ و همه قشرهای اجتماعی - فقیران نیز - میکوشند که در این روزها، برای فراهم آوردن غذای بهتر، گشاده دستی کنند و به گفتهً ابوریحان:"این عیدها، یکی از اسبابی است که تنگی روزی فقیران را به زندگی فراخ مبدل می سازد ". 

امروز در تهران و برخی شهرهای مرکزی ایران، سبزی پلو ماهی خوردن در شب نوروز و رشته پلو در روز نوروز رسم است، و شاید بتوان گفت که غذای خاص نوروز در این منطقه است. " پلو " در شهرهای مرکزی و کویری ایران ( می توان گفت غیر از گیلان و مازندران در همهً شهرهای ایران ) تا چندی پـیش غذای جشن ها، غذای مهمانی و نشانه رفاه و ثروتمندی بود. و این " بهترین " غذا، خوراک خاص همهً مردم - فقیر و غنی - در شب نوروز بود. اگر نیک مردی در صد و پنج سال پـیش در استرک کاشان، ملکی را وقف می کند که از درآمد آن " همه ساله برنج ابتیاع نموده از آخر خمسه مسترقه به تمام اهالی استرک، وضیع و شریف، ذکور و اناث، صغیر و کبـیر، بالسویه برسانند "، بی گمان به این نیت بوده، که در شب نوروز  سفرهً هیچ کس بی " پلو " نباشد. 

با پـیدایش و گسترش رسانه های گروهی صنعتی امروز چون روزنامه ها، رادیو و تلویزیون، و وجود برنامه های گونه گون در معرفی جشن ها و آیـین های کهن، نوعی یکنواختی در فراهم آوردن وسیله ها و برگزاری مراسم، در همهً شهرها و استان ها به وجود آمده است. بی گمان تبلیغات مؤسسه های تولید کننده کالاها نیز عاملی  موثر در این یکنواختی هاست.  

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

از جمله آیـین های نوروزی، دید و بازدید، یا " عید دیدنی " است. رسم است که روز نوروز، نخست به دیدن بزرگان فامیل، طایفه و شخصیت های علمی و اجتماعی و منزلتی می روند. در بسیاری از این عید دیدنی ها، همه کسان خانواده شرکت دارند. کتاب های تاریخی و ادبی، تـنها از عید دیدنی های رسمی دربارها و امیران و رئـیسان خبر می دهند. رسمی که هنوز هم خبرگزاری ها و رسانه ها، به آن بسنده می کنند. " دیدن" های نوروزی که ناگزیر " بازدید " ها را دنبال دارد، و همراه با دست بوسی و روبوسی است، در روزهای نخست فروردین، که تعطیل رسمی است، و گاه تا سیزده فروردین ( و می گویند تا آخر فروردین ) بـین خویشاوندان و دوستان و آشنایان دور و نزدیک، ادامه دارد.  رفت و آمد گروهی خانواده ها، در کوی و محله - به ویژه در شهرهای کوچک - هنوز از میان نرفته است.  این دید و بازدیدها، تا پاسی از شب گذشته، به ویژه برای کسانی که نمی توانند کار روزانه را تعـطیل کنند، ادامه دارد. 

تا زمانی که "مسافرت های نوروزی" رسم نشده بود، در شهرها و محله هایی که آشنایی های شغـلی و همسایگی و " روابط چهره به چهره " جایی داشت، دید و بازدید های نوروزی، وظیفه ای بـیش و کم الزامی به شمار می رفت. و چه بسا آشنایانی بودند - و هستـند - که فقط سالی یک بار، آن هم در دید و بازدید های نوروزی، به خانهً یکدیگر می روند. به یاد دارم که در کرمان، در بـین زردشتیان، هنگامی که کسی از دوست و آشنایش گله می کرد که چرا بدیدنش نمی آید، این جمله می گفت : " اگر با هم قهر هم بودیم، دست کم سالی یک بار به خانهً هم می آمدیم " و چه بسیار کدورت ها و رنجشن های خانوادگی و خویشاوندی که به یـُمن دید و بازدید های نوروزی برطرف شده و می شود. 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

گسترش شهرها، ازدیاد جمعـیت، پراکندگی خانواده های سنتی، محدودیت های شغلی و نیز فرهنگ آپارتمان نشینی، از عامل هایی است که دید و بازدید های نوروزی را کاهش داد.  و بر اثر این دشواری ها و محدودیت های زمانی، بسیاری از خانواده هایی هم که به مسافرت نمی روند، برای دید و بازدیدهای نوروزی، از پـیش زمانی را معـین می کنند. 

در دید و بازدیدهای نوروزی رسم است که نخست به خانهً کسانی بروند که " نوروز اول " در گذشت عضوی از آن خانواده است. خانواده های سوگوار افزون بر سومین، هفتمین و چهلمین روز، که بیشتر در مسجد برگزار می شود، نخستین نوروز که ممکن است بیش از یازده ماه از مرگ متوفا بگذرد، در خانه می نشـینند. و در این روز است که خانواده های خویشاوند لباس سیاه را از تن سوگواران در می آورند. جلسه های " نوروز اول " که جنبهً نمادین دارد، در عین حال از فضای دید و بازدیدهای نوروزی برخوردار است. و دیدارکنند گان، در نوروز اول، به خانواده سوگوار تسلیت نمی گویند، بلکه برای آنان " آرزوی شادمانی " می کنند، تا در آغاز سال نو فال بد نزنند. رسم نوروز اول بـیشتر در شهرهایی برگزار میشود که آخرین روز اسفند را به عنوان یاد بود درگذ شتگان سال سوگواری نکنند.   

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

هدیه نوروزی، یا عیدی
هدیه و عیدی دادن به مناسبت نوروز رسمی کهن است، کتابهای تاریخی از پـیشکش ها و بخشش های نوروزی - پـیش از اسلام و بعد از اسلام - خبر می دهند، از پادشاهان و حکمرانان به وزیران، دبـیران، کارگزاران و شاعران، از بزرگتران خاندان به کوچکتران، به ویژه کودکان بوده است.   

رسم هدیه دادن نوروزی را، ابوریحان بیرونی از گفته آذرباد، موبد بغـداد چنین آورده :   نیشکر در ایران، روز نوروز یافت شد، پـیش از آن کسی آن را نمی شناخت. جمشید روزی نی ای دید که از آن کمی به بیرون تراوش کرده، چون دید شیرین است، امر کرد این نی را بـیرون آورند و از آن شکر ساختـند. و مردم از راه تبریک به یکدیگر شکر هدیه کردند، و در مهرگان نیز تکرار کردند، و هدیه دادن رسم شد.  

در کتابهای تاریخی و ادبی، بـیش از همه از هدیه پادشاهان به شاعران سخن رفته، هدیه ای که، بنا بر رسم، برای سرودن قصیده ها و مدیحه های نوروزی داده می شد. هدیه به شاعران در جشن نوروز که انگیزه و وسیله ای برای سرودن شعر و مدیحه بود، در واقع نوعی حقوق ماهانه و سالانه شاعر به شمار می رفت. این بخشش ها گاه به اندازه ای بود که می توانست شاعری را توانگر سازد :  گویند روز نوروز، جهت خالدبن برمک وزیر، کاسه ها از زر و نقره هدیه آورده بودند. یکی از شاعران عرب در این باره شعری سرود و به این موضوع اشاره کرد. خالد هر چه در آن مجلس اوانی زر و نقره بود به آن شاعر بخشید. چون اعتبار کردند، مالی عظیم بود و شاعر از آن توانگر شد. 

رسم و ضابطه پـیشکش های سنگین بها به پادشاهان و حاکمان تا دوره مشروطیت رایج بود. برقراری مالیات ها و الزام به پرداخت های منظم و حساب شده، پـیشکش های باج و خراج گونه را به مقدار زیادی از اعتبار انداخت. ولی دادن عیدی و هدیه به ویژه از طرف مقام بالا تر ( منزلتی، اقتصادی و سنی ) از رسم ها و آیـین های دیرین فرهنگ ماست. امروز رسم عیدی دادن به جوانان و کودکان در خانواده، به کسان کم درآمد و خدمتگزاران در محیط کار، به رفتگر، به نامه رسان و ... در عین حال نوعی جبران زحمت و انـتـظار خدمت است. عیدی های امروز بیشتر به صورت نقد و اسکناس نو است. بانک ها پـیش بـینی تهیهً " اسکناس نو " کرده، و در اختیار مشتریان می گذارند. در جامعـه کشاورزی، روستایی و عشایری، در گذشته ای نه چندان دور، پـیشکش های نوروزی فراورده های محلی بود و بخشش ها، کالا و فراورده غیر محلی.  

هد یه دادن ها، که به مناسبت هایی، چون عید، موفقیت، مسافرت، تولد، ازدواج، مرگ (در برخی شهرها، به ویژه جامعـهً عشیره ای رسم است که برای خانواده متوفا غذا، گوسفند، برنج و ... می برند) و .. است، به ویژه در خانواده های سنتی، دارای اهمیت و مفهومی در خور توجه است (که خود پژوهش  و گفتاری جداگانه می طلبد).  هر چند که چند سالی است واژهً فرانسوی " کادو " برای هدیه هایی چون ره آورد ( سوغات )، چشم روشنی، مبارک باد، جای خالی پا و ... به کار می رود، ولی اهمیت، کیفـیت و کمیت هر یک متمایز است.  البته این باور وجود دارد که گرفتن عیدی از دست کسان مورد احترام ( از نظر سنی، منزلتی، خویشاوندی، علمی، نسبی و ...) تبرک، دارای  شگون و " دست لا ف " است. 

  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

کارت تبریک عید
تبریک گفتن عید و جشن نوروز، در نامه هایی که از شهری به شهر دیگر فرستاده می شد، رسمی کهن است. در برخی از منشآت و کتابهای ترسل و نامه نگاری نمونه هایی آمده است، ولی با رواج چاپ، فرستادن " کارت تبریک عید " که با مضمون ها و رنگهای گونا گون تهیه و در دسترس قرار گرفته، وارد فرهنگ ما شده است.  با کم شدن دید و بازدیدها - به علت هایی که در پـیش یاد شد - فرستادن کارت تبریک رونق بـیشتری یافته است.  

سیزده بدر

جشن سیزده فروردین ماه روز بسیار مبارک و فرخنده است. ایرانیان چون در مورد این روز آگاهی کمتری دارند آن روز را نحس می دانند و برای بیرون کردن نحسی از خانه و کاشانهً خود کنار جویبارها و سبزه ها می روند و به شادی می پردازند. تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است. بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً 266 آثار الباقیه جدولی برای سعد و نحس آورده شده که در آن سیزده نوروز که تیر روز نام دارد کلمهً ( سعد ) به معنی فرخنده آمده و به هیچ وجه نحوست و کراهت ندارد.  بعد از اسلام چون سیزدهً تمام ماه ها را نحس می دانند به اشتباه سیزده عید نوروز را نیز نحس شمرده اند. وقتی دربارهً نیکویی و فرخنده بودن روز سیزدهم نوروز بیشتر دقت و بررسی کنیم مشاهده  می شود موضوع بسیار معقول و مستند به سوابق تاریخی است. سیزدهم هر ماه شمسی که تیر روز نامیده می شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندی است که " تیر " نام دارد و در پهلوی آن را تیشتر می گویند. فرشتهً مقدس تیر در کیش مزدیستی مقام بلند و داستان شیرینی دارد. ایرانیان قدیم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان میرسانیدند. 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

سبزه گره زدن

افسانهً آفرینش در ایران باستان و مسئلهً نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی دربارهً کیومرث حائز اهمیت زیادی است. در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است. گفته های حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و انبیاء و گفته های مسعودی در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بیرونی در کتاب آثار الباقیه بر پایهً همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد. مشیه و مشیانه که پسر و دختر دوقلوی کیومرث بودند روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهً ازدواج خود را بنا نهادند. این مراسم را بویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت می کنند و علف گره می زنند. این رسم از زمان کیانیان تقریباً متروک شد ولی در زمان هخامنشیان دوباره شروع شده و تا امروز باقی مانده است. در کتاب مجمل التواریخ چنین آمده " اول مردی که به زمین ظاهر شد پارسیان او را کل شاه گویند. پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بی پادشاه بماند " . چنانکه در بحث جشن نوروز اشاره شد کردهای ایران و عراق که زرتشت را از خود می دانند روز سیزدهم فروردین را جزو جشن نوروز به حساب می آورند.     

روز اول آوریل، هر چهار سال یکبار مصادف با روز سیزده فروردین است ( و سه سال با 12 فروردین ). پیشینه و انگیزهً برگزاری سیزده بدر، هر چه باشد، در همهً شهرها و روستاها و عشیره های ایران، سیزدهمین روز فروردین، رسمی است که باید از خانه بیرون آمد و به باغ و کشتزارها رو آورد و به اصطلاح نحسی روز سیزده را بدر کرد. خانواده ها در این روز به صورت گروهی و گاه چند خانواده با هم غذای ظهر را آماده کرده و نیز آجیل ها و خوردنی های سفرهً هفت سین را با خود برداشته، به دامان صحرا و طبیعت می روند و سبزهً هفت سین را با خود برده و به آب روان می اندازند. به دامن صحرا رفتن، شوخی و بازی کردن، دویدن، تاب خوردن و در هر حال جدی نبودن، از سرگرمی ها و ویژگی های روز سیزده است. گره زدن سبزه، به نیت باز شدن گره دشواری ها و برآورده شدن آرزوها، از جمله بیرون کردن نحسی است. این باور، معروف است که " سبزه گره زدن " دختران " دم بخت "، شگونی برای ازدواج و همسر یابی، می باشد. در فرهنگ اساطیر برای رسم های سیزده بدر، معنی های تمثیلی آورده :  شادی و خنده در این روز به معنی فروریختن اندیشه های تیره و پلیدی، روبوسی نماد آشتی و به منزله تزکیه، خوردن غذا در دشت نشانهً فدیه گوسفند بریان، به آب افکندن سبزه های تازه رسته - نشانه دادن هدیه به ایزد آب یا " ناهید " و گره زدن سبزه برای باز شدن بخت و تمثیلی برای پیوند زن و مرد برای تسلسل نسلها، رسم مسابقه ها به ویژه اسب دوانی - یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشکسالی است.  

  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

این باور همگانی چنان است که اگر خانواده ای نتواند به علتی تمام روز را به باغ و صحرا برود، به ویژه با دگرگونی های جامعه شهر امروز در بعد از ظهر، هر قدر هم مختصر، " برای گره زدن سبزه و بیرون کردن نحسی سیزده " به باغ یا گردشگاه عمومی می رود.  با دگرگونی های صنعتی، شغلی، بزرگ شدن شهرها، فراوانی وسیله های آمد و رفت سریع السیر، وسیله های ارتباط جمعی و ... به ناگزیر شهرداری های شهرهای بزرگ، دشواریهای آمد و رفت را پیش بینی می کنند. فراوانی اتومبیل و دیگر وسیله های آمد و رفت موتوری و نیز وسعت خانه سازی ها و شهرسازی ها، باعث شده که خانواده ها، سال به سال راه دورتری را برای " سیزده بدر " پشت سر بگذارند، تا سبزه و کشتزاری بیابند.  

  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

چهاردهم فروردین
در واقع آغاز کار و فعالیت های " سال نو " از چهاردهم فروردین است. دبستان ها، دبـیرستان ها و دانشگاه ها از این روز آغاز می شود. مسافرت رفتن پـیش از سیزده را باور عامیانه نحس می داند. کوچ بسیاری از عشایر از چهاردهم فروردین است. تـقسیم آب کشاورزی، در برخی از روستاها و بسیاری از فعـالیت های دیگر، از چهاردهم فروردین شکل می گیرد.   

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

باورهای عامیانه
رفتارها و گفتارهای هنگام سال تحویل و روز نوروز، به باور عامیانه، می تواند اثری خوب یا بد برای تمام روزهای سال داشته باشد. برخی از این باورها را در کتابهای تاریخی نیز می یابـیم، و بسیاری دیگر باورهای شفاهی است. 

- کسی که در هنگام سال تحویل و روز نوروز لباس نو بـپوشد، تمام سال از کارش خرسند خواهد بود. 

- موقع سال تحویل از اندوه و غم فرار کنید، تا تمام سال غم و اندوه از شما دور باشد.  

- روز نوروز دوا نخورید بد یمن است.       

- هر کس در بامداد نوروز، پـیش از آنکه سخن گوید، شکر بچشد و با روغن زیتون تن خود را چرب کند، در همهً سال از بلاها سالم خواهد ماند.         

- هر کس بامداد نوروز، پـیش از آنکه سخن گوید، سه مرتبه عسل بچشد و سه پاره موم دود کند از هر دردی شفا یاید.          

- کسانی که مرده اند، سالی یکبار، هنگام نوروز، " فروهر " آنها به خانه بر می گردد. پس باید خانه را    تمیز، چراغ را روشن و ( با سوزاندن کندر و عود ) بوی خوش کرد.      

- کسی که روز نوروز گریه کند، تا پایان سال اندوه او را رها نمی کند.      

- روز نوروز باید یک نفر " خوش قدم " اول وارد خانه شود. زنان خوش قدم نیستـند.       

- اگر قصد مسافرت دارید پـیش از سیزده سفر نکنید. روز چهاردهم سفر کردن خیر است.     

- روز سیزده کار کردن نحس است.و در گوگ تپه خالصه نیز مردم به دامان طبیعت پناه می برند

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  




تاریخ : یکشنبه 92/4/23 | 3:11 صبح | نویسنده : اسماعیل عبادی | نظر
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  
در گوگ تپه خاصه جشن نوروز را، مانند بسیاری دیگر از آیـیـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند.  شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی ،منوچهری، عنصری، بـیـرونی، طبری، مسعـودی، مسکویه، گردیزی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبـیـات پـیـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند، که تـنـها به چند نمونه و مورد اشاره می شود : 

جهان انجمن شد بر تخت اوی               از آن بر شده فره بخت اوی

به جمشید بر گوهر افشاندند               مر آن روز را روز نو خواندند

سر سال نو هرمز فرودین                     بر آسوده از رنج تن، دل ز کین

به نوروز نو شاه گیتی فروز                   بر آن تخت بنشست فیروزروز

بزرگان به شادی بیاراستند                   می و رود و رامشگران خواستند

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

ابوریحان بـیـرونی پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند : چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز بر آن سوار شد، و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیـدن این امر به شگفت شدند و این روز را عید گرفته و برای یادبود آن روز تاب می نـشـیـنـند و تاب می خورند.  

به نوشته گردیزی، جمشید جشن نوروز را به شکرانهً این که خداوند " گرما و سرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و سیصد سال بر این جمله بود " برگزار کرد و هم در این روز بود که " جمشید بر گوساله ای نشست و به سوی جنوب رفت به حرب دیوان و سیاهان و با ایشان حرب کرد و همه را مقهور کرد. "  و سرانجام خیام می نویسد که جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید به برج حمل، نوروز را جشن گرفت : سبب نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بود، یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج شبان روز به اول دقیقه حمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند از آمدن، چه هر سال از مدت همی کم شود؛ و چون جمشید، آن روز دریافت ( آن را ) نوروز نام نهاد و جشن و آیـیـن آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند.   

در خور یادآوری است که جشن نوروز پـیـش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز، با آنکه جشن را به جمشید منسوب می کند، یاد آور  می شود که، " آن روز را که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پـیـش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود " . گذشته از ایران، در آسیای صغیر و یونان، برگزاری جشن ها و آیـیـن هایی را در آغاز بهار سراغ داریم. در منطقهً لیدی و فری ژی، براساس اسطوره های کهن، به افتخار سی بل، الههً باروری و معروف به مادر خدایان، و الههً آتیس جشنی در هنگام رسیدن خورشید به برج حمل و هنگام اعتدال بهاری، برگزار می شد. مورخان از برگزاری آن در زمان اگـُوست شاه در تمامی سرزمین فری ژی و یونان و لیدی و آناتولی خبر می دهند. به ویژه از جشن و شادی بزرگ در سه روز 25 تا 28 مارس ( 4 تا 7 فروردین ) . 

مدت برگزاری جشن هایی چون مهرگان، یلدا، سده و بسیاری دیگر، معـمولا یک روز ( یا یک شب ) بـیشتر نیست.  ولی جشن نوروز، که درباره اش اصطلاح " جشن ها و آیـیـن های نوروزی " گویاتر است، دست کم یک یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را، پس از جمشید یک ماه می نویسد :   

 چون جم درگذشت، پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند : 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف ،5 روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزیگران.  

کمپفر در سفرنامهً خود آورده که، در زمان شاه سلیمان صفوی، مهمانی ها، تفریح و جشن های نوروز در میدان های عمومی تا سه هفته طول می کشید. "درو ویل" مدت تعطیلی جشن نوروز را در زمان فتحعلیشاه دو هفته می نویسد.  ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم از پنجه و " چهارشنبه آخر سال " آغاز و در " سیزده بدر " پایان می پذیرد. 

رسم ها و آیـیـن های نوروزی که از روزگاران کهن برگزاری آن ها از نسلی به نسل بعد به ارث رسیده، به ناگزیر با دگرگونی شیوه های زندگی، تکنولوژی های صنعتی و ماشینی، سازمان های اداری، شغـل ها، قانون ها، وسایـل ارتباط جمعی جدیـد - چنان که خواهیم دید - بدون آنکه هویـت خود را از دست بدهد، تحول یافته است. از آداب و رسم های کهن پـیـش از نوروز، بایستی از پنجه ( خمسه مسترقه )، چهارشنبه سوری و خانه تکانی یاد کرد.  

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

پنجه ( خمسه مسترقه )
بنابر سال نمای کهن ایران، هر یک از دوازده ماه سال سی روز است و پنج روز باقی ماندهً سال را پنجه، پنجک، خمسه مسترقه، پیتک( در زبان و تقویم مازندرانی ) یا بهیزک ( در روز شمار زردشتیان ) گویند. ابوریحان دربارهً پنجه می نویسد :

  ... هر یک از ماه های فارسی سی روز است و از آن جا که سال حقیقی سیصد و شصت و پنج روز است، پارسیان پنج روز دیگر سال را " پنجی " و " اندرگاه " گویند. سپس این نام تعریب شده و " اندرجاه " گفته شد و نیز این پنج روز دیگر را روزهای مسترقه نامند، زیرا که در شمار هیچ یک از ماه ها حساب نمی شود ....  

این پنج روز را که همزمان با یکی از شش " گهنبار " است، جشن می گرفـتـند. مراسم پنجه تا سال 1304، که تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یک روز قرار داد، برگزار می شد.  

برگزاری جشن خمسه در بین همهً قشرهای اجتماعی رواج داشت. به طوری که در 1311 هجری قمری مردی نیک اندیش در هزینه کردن درآمد موقوفهً خود، در استرک کاشان، سفارش می کند که : " ... بقیه منافع وقف را هر ساله برنج ابتیاع نموده از آخر خمسه مسترقه به تمام اهالی استرک وضیع و شریف ذکور و اناث، صغیر و کبـیر بالسویه برسانند ".   در گاهشماری تبری، که نوروز در مرداد ماه برگزار می شد، مراسم پنجه، در دورهً صفویه، همزمان با جشن و روز آب پاشان بود :   ... و حضرت اعلی شاهی ظل اللهی، به دستور ولایت بهشت آسای مازندران کامیاب دولت بودند، و چون فصل نشاط افزای بهاری سپری گشته، هوای آن دیار رو به گرمی نهاد، ارادهً تماشای جشن و سرور پنجه که معتاد مردم گیلان است از خاطر خطیر سر زد.  رسم مردم گیلان است که در ایام خمسه مسترقه هر سال که به حساب اهل تنجیم آن ملک، بعد از انقضای سه ماه بهار قرار داده اند، و در میانه اهل عجم روز آب پاشان است؛ بزرگ و کوچک و مذکر و موًنث به کنار دریا آمده، پنج روز به سور و سرور می پردازند و همگی از لباس تکلیف عریان گشته، هر جماعت با اهل خود به آب درآمده، با یکدیگر آب بازی کرده، و بدین طرب و خرمی می گذرانند و الحق تماشای غریبی است.   

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

میر نوروزی
از جمله آیـیـن های این جشن پنج روزه، که در شمار روزهای سال  و ماه و کار نبود، برای شوخی و سرگرمی، حاکم و امیری انتخاب می کردند که رفتار و دستورهایش خنده آور بود، و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می کرد. ابوریحان از مردی کوسه یاد می کند که با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور، در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می کرد و چیزی می گرفت.  و هم اوست که حافظ به عنوان "میر نوروزی" دوران حکومتش را " بیش از پنج روز " نمی داند.  

از برگزاری رسم میرنوروزی، تا 73 سال پیش، آگاهی داریم؛ علامه محمد قزوینی در پژوهشی ارزشمند دربارهً میرنوروزی - که مانند همه پژوهش های آن علامهً فقید ادبی و فرهنگی می باشد - شرحی آورده است، که خود می تواند پژوهش مردم نگاری باشد و دریغم آمد که به اشاره بسنده شود. 

.... یکی از دوستان موثـق نگارنده، از اطبای مشهور، که سابق در خراسان مقیم بوده اند، در جواب استفسار من از ایشان در این موضوع، مکتوب ذیل را به اینجانب مرقوم داشته اند که عیناً درج می شود : " در بهار 1302 هجری شمسی برای معـالجه بیماری به بجنورد رفته بودم. از اول فروردین تا چهاردهم فروردین در آنجا بودم، در دهم فروردین دیدم جماعت کثیری، سواره و پـیاده می گذرند، که یکی از آنها با لباس فاخر، بر اسب رشیدی نشسته، چتری بر سر افراشته بود.  جماعتی هم سواره در جلو و عقب او روان بودند. یکدسته هم پـیاده به عنوان شاطر و فراش که بعضی چوبی در دست داشتند، در رکاب او یعـنی پیشاپـیش و در جنبـین و در عقب او روان بودند، چند نفر هم چوب های بلند در دست داشتـند که بر سر هر چوبی سر حیوانی از قبـیل گاو یا گوسفند بود، یعـنی استخوان جمجمه حیوانی، و این رمز از آن بود که امیر از جنگی فاتحانه برگشته و سرهای دشمنان را با خود می آورد. دنبال این جماعت، انبوه کثیری از مردم متفرقه، بزرگ و خرد، روان بودند و هیاهوی بسیار داشتـند. تحقیق کردم، گفتند که در نوروز یک نفر امیر می شود، که تا سیزده عید، امیر و حکمفرمای شهر است، به اعیان و اعزه شهر حوالهً نقد و جنس می دهد، که همه کم یا زیاد تقدیم می کنند. به این طریق که مثلا حکمی می نویسد برای فلان متعـین : - که شما باید صد هزار تومان تسلیم صندوق خانه کنید، البته مفهوم این است که صد تومان باید بدهید. البته این صد تومان را کم و زیاد می کردند، ولی در هر حال چیزی گفته می شد، غالب اعیان به رغبت و رضا چیزی می دادند. زیرا، جزو عادات عید نوروز به فال نیک می گرفتـند. از جمله به ایلخانی هم مبلغی حواله می دادند که می پرداخت. بعد از تمام شدن سیزده عید دورهً امارت او به سر می آید، و گویا در یک خاندان این شغـل ارثی بود ".    

بی گمان امروز، کسانی را که در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمزرنگ و صورت سیاه شده در کوچه و گذر و خیابان می بیـنیم که با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می کنند و پولی می گیرند، بازماندهً شوخی ها و سرگرمی های انتخاب " میر نوروزی " و " حاکم پنج روزه " است که تـنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند، نه در وقت و جشنی دیگر؛ و آنان خود در شعرهایی که می خوانند، می گویند : حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه .  

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

روزهای مردگان و پنجشنبه آخر سال
یکی از آیـین های کهن پـیش از نوروز یاد کردن از مردگان است که به این مناسبت به گورستان می روند و خوراک می برند و به دیگران می دهند. زردشـتیان معـتـقدند که : " روان و فروهر مردگان، هیچ گاه کسی را که بوی تعلق داشت فراموش نمی کند و هر سال هنگام جشن فروردین به خانه و کاشانه خود برمی گردند ". 

در روزهای پنجه، از جمله رسم ها، تهیه کردن غذا، آیـینی مذهبی بوده، ابوریحان می نویسد:  ... و گبرکان در این پنج روز خورش و شراب نهند، روان های مردگان را و همی گویند، که جان مرده بیاید و آن غذا گیرد. غذا پختن و بر مزار مردگان بردن در قرن چهارم رسم بوده است؛ از خوارزم تا فارس : خوارزمیان پنج روز آخر اسفند و پنج روز دیگری که در پی آن است و ملحق به این ماه مانند اهالی فارس، در روزهای فروردگان برای ارواح مردگان در گورستان غذا می گذارند. 

یکی از صورت های برجا ماندهً این رسم، در شهر و روستا، به گورستان رفتن " پنجشنبه آخر سال " است، به ویژه خانواده هایی که در طول سال عضوی را از دست داده اند. رفتن به زیارتگاه ها و " زیارت اهل قبور "، در پنجشنبه - و نیز، روز پـیش از نوروز و بامداد نخستین روز سال - رسمی عام است. در این روز، خانواده ها خوراک ( پلو خورش )، نان، حلوا و خرما بر مزار نزدیکان می گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، یا چراغ روشن می کنند.  در برخی از شهرهای ایران، روز پیش از عید، خانواده های عزادار، از خویشان و نزدیکان با غذا و حلوا پذیرایی می کنند و در سر مزار جمع می شوند. و نیز رسم است که ایرانیان شیعه، در موقع سال تحویل، به زیارت قبر امامان و امامزادگان میروند.  

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

خانه تکانی
اصطلاح " خانه تکانی " را بیشتر در مورد شستن، تمیز کردن، نو خریدن، تعمیر کردن ابزارها، فرش ها، لباس ها، به مناسبت فرا رسیدن نوروز، به کار می برند. در این خانه تکانی، که سه تا چهار هفته طول می کشد، بایستی تمامی ابزارها و وسیله هایی که در خانه است، جا به جا، تمیز، تعـمیر و معاینه شده و دوباره به جای خود قرار گیرد. برخی از ابزارهای سنگین وزن، یا فرش ها، تابلو ها، پرده ها و وسیله های دیگر، فقط سالی یک بار، آن هم در خانه تکانی نوروزی، جا به جا و تمیز می شود.  در برخی از شهرهای آذربایجان نخستین چهارشنبهً ماه اسفند ( چهارشنبه موله) به شستن و تمیز کردن فرش های خانه اختصاص دارد. 

خانه تکانی امسال، در خانه تکانی شهر نیز سرایت کرد :  مسئـول خدمات شهری شهرداری تهران در مصاحبه ای گفت : از آن جا که ایرانی ها براساس یک سنت حسنه همه ساله در واپسین روزهای سال اقدام به نظافت و پاکیزه گی منازل خود می کنند، شهرداری تهران نیز برای دستیابی به شهری پاکیزه و تمیز همگام و همراه با مردم، نسبت به لکه گیری گذرگاه ها و جمع آوری نخاله ها و ضایعات شهری در مناطق بیست گانه شهرداری تهران اقدام می کند.  

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

کاشتن سبزه
اسفند ماه، ماه پایانی زمستان، هنگام کاشتن دانه و غله است. کاشتن " سبزه عید " به صورت نمادین و شگون، از روزگاران کهن، در همهً خانه ها و در بین همهً خانواده ها مرسوم است. 

در ایران کهن، " بـیست و پنج روز پیش از نوروز، در میدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا می شد، بر ستونی گندم، برستونی جو و به ترتیب، برنج، باقلا، کاجیله ( گیاهی است از تیرهً مرکبان، که ساقه آن به 50 سانـتی متر است )، ارزن، ذرت، لوبـیا، نخود، کنجد، عدس و ماش میکاشتـند؛ و در ششمین روز فروردین، با سرود و ترنم و شادی، این سبزه ها را می کندند و برای فرخندگی به هر سو می پراکندند ".  و ابوریحان نقـل می کند که : " این رسم در ایرانیان پایدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت اسطوانه بکارند و از رویـیدن این غلات، به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند ".  

امروز، در همهً خانه ها رسم است که ده روز یا دو هفته پیش از نوروز، در ظرف های کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و ... دانه هایی چون گندم، عدس، ماش و ... می کارند.  موقع سال تحویل و روی سفره "هفت سین " بایستی سبزه بگذارند. در برخی از شهرهای آذربایجان، سومین چهارشنبه به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس برای سبزه های نوروزی اختصاص دارد.  این سبزه ها را در خانواده ها تا روز سیزده نگه داشته، و در این روز زمانی که برای " سیزده بدر " از خانه بـیرون می روند، در آب روان می اندازند. 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

سفره هفت سین
رسم و باوری کهن است که همهً اعضای خانواده در موقع سال تحویل ( لحظهً ورود خورشید به برج حمل ) در خانه و کاشانه خود در کنار سفره هفت سین گرد آیند.  در سفره سفید رنگ هفت سین، از جمله، هفت رویـیدنی خوراکی است که با حرف " س " آغاز می شود، و نماد و شگونی بر فراوانی رویـیدنی ها و فراورده های کشاورزی است - چون سیب، سبزه، سنجد، سماق، سیر، سرکه، سمنو و مانند این ها- می گذارند. افزون بر آن آینه، شمع، ظرفی شیر، ظرفی آب که نارنج در آن است، تخم مرغ رنگ کرده، تخم مرغی روی آینه، ماهی قرمز، نان، سبزی، گلاب، گل، سنبل، سکه و کتاب دینی ( مسلمانان قرآن و زردشتیان اوستا و ... ) نیز زینت بخش سفرهً هفت سین است. این سفره در بیشتر خانه ها تا روز سیزده گسترده است.  

در برخی از نوشته ها از سفره هفت شین (هفت رویـیدنی که با حرف شین آغاز می شود) سخن رفته و آن را رسمی کهن تر دانسته اند.  در ریشه یابی واژهً هفت سین نظرهای دیگری چون هفت چین ( هفت رویـیدنی از کشتزار چیده شده ) و هفت سینی از فراورده های کشاورزی نیز بیان شده است.  پراکندگی نظرها ممکن است به این سبب باشد که در کتاب های تاریخی و ادبی کهن اشاره ای به هفت سین نشده و از دورهً قاجاریه است که درباره باورها و رفتارها و رسم های عامیانهً مردم تحقیق و بحث و اظهار نظر آغاز شده است. نمی دانیم که آیا پیش از قاآنی هم شاعری هفت سین را در شعر خود آورده است؟

       سین ساغر بس بود ما را در این نوروز روز             گو نباشد هفت سین رندان دُرد آشام را

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  

پوشیدن لباس نو
پوشیدن لباس نو در آیـین های نوروزی، رسمی همگانی است. تهیه لباس، برای سال تحویل، فقیر و غنی را به خود مشغـول می دارد. در جامعه سنتی توجه به تهیدستان و زیردستان برای تهیه لباس نوروزی - به ویژه برای کودکان - رسمی در حد الزام بود. خلعـت دادن پادشاهان و امیران در جشن نوروز، برای نو پوشاندن کارگزاران و زیر دستان بود. ابوریحان بـیرونی می نویسد : " رسم ملوک خراسان این است که در این موسم به سپاهیان خود لباس بهاری و تابستانی می دهند ". مورخان و شاعران از خلعـت بخشیدن های نوروزی فراوان یاد کرده اند. و برای این باور است که در وقف نامهً حاجی شفیع ابریشمی زنجانی آمده است :هر سال شب های عید نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه کفش و جوراب از عواید موقوفه تهیه و به اطفال یتیم تحویل شود.  

سفرنامه نویسان دوره صفویه و قاجاریه، در شرح و وصف جشن های نوروزی، از لباس های فاخر مردم فراوان یاد کرده اند. خرید لباس نو و برخی وسیله های فرسوده ای که به مناسبت نوروز نیاز به " نو " ساختن دارد، رقم عمدهً هزینه های فصلی - و گاه سالانه - خانواده ها را تشکیل میدهد.  بسیاری از خانواده ها که در سوگ یکی از نزدیکان لباس سیاه پوشیده اند، به مناسبت نوروز، به ویژه هنگام سال تحویل، لباسی دیگر میـپوشند. کسانی که به هر علت لباس نو ندارند، می کوشند هر قدر هم اندک - جوراب، پیراهن - در هنگام سال تحویل، نو بـپوشند. 

در گذشته که فروشگاه ها و بازارهای فروش لباس دوخته نبود و مردم دوختن لباس خود را به خیاط ها سفارش می دادند، نوبت های دوخت و کار شبانه روزی خیاطان یکی از دشواری های خانواده ها بود.  اگر در روزهای پیش از نوروز، در خانواده ها، محله ها، مدرسه ها و سازمان های نیکوکاری رسم است که برای کودکان نیازمند لباس تهیه کنند، این کار نیک پیش از آنکه برای کمک و همراهی باشد، برای لباس نو پوشاندن به کودکان در جشن نوروز است.  

این باور کهن را در نوشته ها، توصیه ها و توصیف های نوروزی، همواره می بـینیم که : از طبـیعت پـیروی کنیم، از درختان یاد بگیریم و با آمدن بهار، لباس نو بـپوشیم، که شگون شادمانی و آرامش است.  

  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com




تاریخ : یکشنبه 92/4/23 | 3:10 صبح | نویسنده : اسماعیل عبادی | نظر
       

.: Weblog Themes By VatanSkin :.